جمعه ۰۹ شهریور ۰۳ ۱۹:۴۳
و تا صبح مردان ما توانستند کار را شروع کنند. هنگامی که در جریان زلزله فیتان به داخل دریا میلغزیدیم، آنها چندین تخته را پیدا کردند که بد فنر شده بودند و یک حفره شکاف در ته آن توسط سنگهای تیز پاره شده بود. ترمیم آسیب چند روز طول میکشد، زیرا فقط میتوانستیم بخشی از زمان کار کنیم، در حالی که جزر و مد تمام شده بود. ۲۶۱ در همین حین، برای در خانه رئیس 860 از ما پذیرایی کرد. این بهترین در دهکده یا جزیره بود، اما از کنده های چوبی با سقف کاهگلی نخل ساخته شده بود و از همه نظر از خانه های فیتان پایین تر بود. بری یک غذای بومی به ما داد که عمدتاً از بز کبابی و پنیر، با انواع میوه های خوشمزه تشکیل شده بود. به افتخار بازگشت رئیس دائماً مهمانی و رقص و مراسم متوالی برگزار می شد و من کنجکاو بودم که بدانم همه اینها چه تأثیری بر بری می گذارد 861 و آیا او ما را رها می کند تا بر جزیره زادگاهش حکومت کنیم.
یا نه. اما وقتی تعمیرات تمام شد، برایی اعلام کرد که قصد دارد با ما دریانوردی کند. او گفت: «آلولا، که برادر نوکس فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، از مردم من یک رئیس خوب خواهد ساخت، و زندگی من 862 با شما باعث شده.
که اکنون یک جزیرهنشین نادان باشم. دیگر نمی توانم در اینجا راضی باشم. پس من با تو خواهم رفت و همیشه با تو خواهم ماند.» ۲۶۲ هیچ سوالی در مورد Nux وجود نداشت. او همیشه گفته بود که زندگی در کشتی ما را به یک مرد بزرگ در تواموتو ترجیح می دهد. همه آماده بودند، صدها نفر از بومیان هنگام جزر و مد به داخل آب رفتند و با نیروی عظیم اعداد، مرغ دریایی را 863 از روی ماسه ها هل دادند تا اینکه شناور شد. این عملیات با کمک ملخ ما انجام شد، اما نمیتوانستیم کشتی سنگین را بدون کمک افراد بری حرکت دهیم.
رئیس آخرین جشن خداحافظی را برگزار کرد و در میان مردم خود مهرهها و زیورآلات زیادی توزیع کرد که همیشه مقداری از آنها را با خود حمل میکردیم. سپس در میان فریادهای جمعیتی که همه از رفتن ما واقعا 864 متاسف بودند، موتورهایمان را روشن کردیم، سه بار سوت زدیم و یک تفنگ شلیک کردیم و از بندر مهماننواز بیرون آمدیم. سفر به کلمبیا بدون رویداد مهم بود. به زودی دوباره به مسیر خود رسیدیم و دیگر با هوای بد روبرو نشدیم. ۲۶۳ اما در مقصد ما، سنور دی جیمینز اخبار شگفت انگیزی دریافت کرد. انقلاب با یک کودتای هوشمندانه، حکومت منفور را سرنگون کرد و بدون خونریزی پیروز شد.
از آنجایی که دی جیمینز حضور نداشت، میهن پرستان دیگری به ریفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است جمهوری برگزیده شد و وقتی ما رسیدیم وظیفه خود را به خوبی انجام می داد. بنابراین احساسات آلفونسوی جوان و پدرش ترکیبی از شادی و غم بود. اما زمانی که دوستان سیاسی خود با شور و شوق از آنها فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استقبال کردند و از دی جیمینز برای خدماتش به حزبش علناً تشکر شد، شادی غالب شد. ما توانستیم اسلحه ها و مهمات را بدون خطر تخلیه کنیم، پس از آن حسابمان را به نحو رضایت بخشی با انقلابیونی که تمام تعهدات دی جیمینز را می دانستند، تسویه کردیم. سپس، که بار دیگر مالک قانونی مرغ دریایی بودیم ، با مسافرانمان که ماجراجویی خطرناک فایتان را با ما در میان گذاشته بودند، خداحافظی کردیم و به سمت شمال به سمت سانفرانسیسکو حرکت کردیم.
- ۷ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر